گلی:

راستی تو که منو ،همه چیز منو می شناسی باید علی رو هم یادت بیاد،آره؟!علی یاقوتی!

فرهاد:

علی یاقوتی ،باز کردی قاطی!فاطی یا گُلی،گُلی یا فاطی!

گلی:

:) اینو یادم نبود!

فرهاد:

عکسه رو دیدین یاد علی یاقوتی افتادین؟!نه؟!همون که چتر گرفته بالاسرتون!

منم هستم تو اون عکسااا...اون پشت مُشتا!حمید گرفت اون عکسو!

...

گلی:

می دونی الان علی کجاست؟!

فرهاد:

همین دور و برا...اما آخرش نه گلی شد ،نه فاطی... بلا روزگاریه عاشقیَت...



*ازون فیلمایی بود که تو تمام مدت تماشاش  لبخند رو لبم بود :)

"دردنیای تو ساعت چند است؟" رو ببینید :)